ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ :" ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ , ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮ !!!
ﻓﻘﻂ ﺗﻮﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺁﺭﻭﻣﻢ ﮐﻨﯽ
سـخت است ، میـدانی؟
این هـمه دل در دنیـا است كه هیچـكدام
بـرایم تـنگ نمیشـوندتنهایی حس بهتریه ؛
نسبت به زمانی که کسی توو زندگیت باشه ،
ولی باز احساس کنی تنهایی ... !!!
◘نمـےگـذاشـــــتـمـ دِلــــمـ را بـِـبــرے
◘ اگــر مـےدانستــمـ
◘زنــدگـــےِ بعـــد از تــ♥ــو
◘ چـقــدر دِل مـے خـــواهــَــد ...!!!♥♥♥
چون تو در انی و من تو را عاشقانه دوست دارم...
مخاطبـــــــــــ خـــــــــــاص
ممنون از همه اونـــــــــــایی که تا الان همـــــــــــــــــراهیم کـــــــــردن
امیدوارم بعد این هم کمکم کنن
من دیگه نمیتونم بیام نت
خدافظ همگی امیدوارم روزای خوشی داشته باشین
وقتی دوباره اومدم همه تونو خبر میکنم دوستون دارم
خداحافظ همتون
ولی پسر میدانند که دختر ضعیفتر از اوست
او را تهدید میکند , آبرویش را پیش دوستانش میبرد
یک سوال دارم از این پسرها
لیاقتت دختری بود که ازت میلیونی بکند و آخر تو را تمسخر کند و برود؟
لیاقتت دختری بود که کمتر از رستوران البرز به حساب تو غذا نخورد؟
" خوبی که از حد بگذرد , نادان خیال بد کند"
تو زرنگ , تو قوی , تو زبل خان کارتون ها , تو جنگجو مثله لینچان
و بدان اه دختر دسته کمی از آه مادر ندارد!!!!!!
روزی جواب میدهی که به ناحق پاکی را آلود کردی , اشکش را به ناحق جاری کردی و
بدتر از اینها با آبروی یک دختر بازی کردی
دست های بازی بعد هفت دست عوض میشود و آن وقت تو خواهی بودکه دوبرابر
بردهایت پس خواهی داد من قول شرف میدl
بعد از مدت ها دیدمش!!
دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن…
خودمو کنترل کردم وفقط لبخندی زدم…
تو دلم گریه کردمو دم گوشش گفتم:
بی معرفت!
دستای من تغییر نکرده…
دستات به دستای اون عادت کرده...
حوالی من توقفـــ ممنـــــــــوع استـــ
تـــا پـــاے غـــرور جــنــگـیــدی (...)
گاهے وقتہا خیلے دردنــاڪ تـره … !
سر کلاس ادبیات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف کن - رفتم ... رفتی ... رفت ... ساکت می شوم ، میخندم ولی خنده ام تلخ می شودمعلم داد می زند : خوب بعد ؟ ادامه بده ! و من می گویم : - رفت ... رفت ... رفت ... رفت و دلم شکست ... غم رو دلم نشست ... رفت و شادیم بمرد ... شور از دلم ببرد ... رفت ... رفت ... رفت ... و من می خندم و می گویم : خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است .............. کارم از گریه گذشته که به آن می خندم
